معجزه

ساخت وبلاگ

حلال کنید. به مردن هیچ وقت فکر نمیکردم اما الان تنها چیزی که ارومم میکنه مرگه.

مواظب خودتون باشید

پایان....

نوشته شده توسط فاطیما. در چهارشنبه هفدهم اسفند ۱۴۰۱ |

معجزه...
ما را در سایت معجزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2971 بازدید : 62 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 14:19

یک بار برای همیشه دلم میخواد تکلیف نامزد، دوست پسر یا دختر، عقد کرده و همسر و برا همیشه برا بعضیا روشن کنم:دوست پسر یا دختر: فردی است مذکر یا مونث ، که فعلا قصدی برای ازدواج کردن با طرف مقابل خود را ندارد.( خودش و راحت کرده)نامزد: فردی است مذکر یا مونث که قرار است با طرف مقابل خود ازدواج کنند. تاکید میکنم هنوز خطبه عقد بین دو نفر جاری نشده است.( مثلا پسره رفته خواستگاری دختره و خونواده دختره قبولش کردن و فعلا داره دوران شیرین نومزدنگ رو میگذرونن).عقد کرده : دو نفر که خطبه عقد بین ان ها جاری شده است اما هنوز عروسی نگرفته اند و زیر یک سقف با هم زندگی گهربارشان را شروع نکرده اند.( خیلیییی دیدم که طرف به عقد کرده اش میگه نامزدم!!!!)همسر: باز هم فردی مذکر یا مونث که خطبه عقد بینشان جاری شده و عروسی گرفته اند یا نگرفته اند ولی با هم زیر یک سقف دارند زندگی مینمایند.(این دو مورد اخر مرز بینشون خیلی باریکه. طرف مثلا عقد کرده اما هنوز عروسی نگرفته ولی با طرف داره زیر یک سقف زندگی میکنه. بعد ازش میپرسیم چکارته ، میگه عقدیم هنوز. جا داره به این جور ادما بگی زرررشک. دیگه عروسی گرفتنون مسخره اس. الان از نظر فرهنگ لغت غنی من شما زن و شوهر( همسر) هستین. کلا مرز عقد کرده و همسر، زیر یک سقف زندگی کردنه دوستان. زین پس لغات را در جای مناسب خود بکار میبریم. کلمات حرمت دارن دوستان..... نوشته شده توسط فاطیما. در پنجشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۱ | معجزه...
ما را در سایت معجزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2971 بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:43

هوا اون قدرررر گرمه که باید کولر و روشن کنم.... معجزه...
ما را در سایت معجزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2971 بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:43

گاهی وقتا که حوصله ام بشه و بیکار باشم، میرم کلینیک رفیقم که روانشناسه. سر و کله زدن با ادمای مختلف و مشکلات مختلف. هم جالبه هم خسته کننده. علاقه و حوصله میخواد. دیروز که رفته بودم اونجا، یه خانوم اومده بود با حالت اضطراب و ناراحتی، میگفت شوهرم دیونم کرده ، افسردگی گرفتم همش سردرد و بی حوصلگی. میگفت همششش بهونه میگیره که بهش توجه نمیکنم. مثلا یکی از انتظاراتش اینه که ازم توقع داره هرررر روز صبح ساعت ۶ که میخواد بره سر کار، من بیدار شم براش صبحونه حاضر کنم، قشنگ رمانتیک باهاش صبحونه بخورم و اونو راهی کنم بره سر کار .....میگفت بخدا خسته شدم. اخه من بچه کوچیک دارم. تا صبح چنددد بار به خاطر بچم بیدار میشم، خواب خوبی ندارم، دم دمای صبح که تازه میخواد خوابم ببره شوهر توقع داره بیدار بشم باهاش صبحونه بخورم..... اونجا توی دلم گفتم کاش مردا قبل زن گرفتن اول روی شعورشون کار میکردن بعد مزدوج میشدن.خب نر غول، یه خورده درک داشتن خیلی سخته که نداری؟ حالا اون کره مربا رو صبح زود نمیتونی تنهایی کوفت کنی که این زن بیچاره رو زابرا نکنی؟( لااله الا الله.... هر چی میخوام با ملایمت صحبت کنم نمیشه که. اعصاب نمیذارن برا ادم.)اخه مردک ، دیگه دوره نومزدنگ و رل بازی با مزدوج شدن و بچه دار شدن یه تفاوتایی با هم دارن . یا یه بار قبلا هم یه مرده اومده بود با خانومش. گلایه میکرد که خانومش به خونه و زندگیش نمیرسه. زن بنده خدا هم میگفت بابا این مرد از همون اول دنبال زن شاغل بوده. حالا از من توقع داره هرررر وعده غذاش حاضر و اماده باشه ، براش شال گردن ببافم ، ترشی خونگی درست کنم ، مربا بپزم و....( ای الهی خفه بشی با اون شال گردن )خب نر خر( این الفاظ از اثرات اعصاب نذاشتن برا ادمه) دیگه نمیشه هم خدا رو داش معجزه...
ما را در سایت معجزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramesh2971 بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:43